سفارش تبلیغ
صبا ویژن


** ترگلِ کردکوی **

سلام دوستان..من عاشق نوشتنم! از زمان انشای دبستان، تا الان که 27 سال از خدا عمر گرفتم...

اوج نوشتنم  دوران نوجوانی بود. زمانی که سرشار از احساسات بودم((که البته چند تایی رو گلچین کردم و تو وبلاگم گذاشتم و میذارم ))

اما بعد اتمام دوران هنرستان به خاطر یکسری از مشکلات از نوشتن دور موندم تا اینکه بعد 9 سال به واسطه یکی از دوستانم عضو انجمن ادبی قاف شدم

که این واسم یه شروع تازه بود. شیفتگی اولین متنم در انجمن بود. البته میدونم خیلی مونده که به هدفم برسم ولی تمام تلاشم رو میکنم

که هر روز از دیروز بهتر بشم. به لطف خدای مهربان.. اما شما دوستان اگه نظرات واقعیتون و  رو در مورد متن هام بذارید ممنون میشم من انتقاد پذیرم! باور کنید...

شیفتگی (متن اول

 من

وسط یه جنگلم، تکیه م به درختی تنومند و کهنساله...چشامو میبندم و گوش میکنم...

         صدای آب.. صدای باد..صدای خش خش برگ ها...صدای کوبیدن دارکوب به درخت ...

صدای ویزو ویز حشرات جنگلی...نسیمی خنک صورتمو نوازش میکنه و وادارم میکنه چشامو به

 روی این طبیعت زیبا و وحشی باز کنم.

بوی خاک مستم کرده، دیدن برگهایی که با نسیم به رقص

 در اومدن منو به وجد آورده......آه خدایا این همه زیباییت رو شکر 

 او

می گفت: اسم جنگل که میاد..وحشت تو دلم جا میشه. یاد این فیلم هایی می افتم که هر چی آدم

 دراکولا وجود داره از دل جنگل بیرون میاد!

یاد شباش می افتم که هر جا رو نگاه میکنی تاریکیه و سکوت که البته گاهی با صدای زوزه یه

 شغال میشکنه! یاد اون مارمولک های سبزی می افتم که وقتی چشمم بهشون می افته تنم مور

 مور میشه!  کافیه یه ساعت رو تو جنگل سر کنی...اونقدرپشه ها گازت میگیرن که از جون

خودتم سیر میشی!    وااای..!!! بیخیال .. حتی نمیخوام بهش فکر کنم.  یک ساعت تفریح به این

 همه دردسر نمی ارزه..

 تفسیر خودم

راستی من در طبیعت چی می بینم واو چی؟   بله... من شیفته ام، شیفته ی این طبیعت ولی او نه

نمیدونم بگم شیفتگی، حسیه که آنی تو وجودمون پیدا میشه یا احساسیه که ذاتاّ تو وجود ماست

 ولی خوب میدونم که اگه شیفته ی هر چیزی که باشی..نگاهت به اون با نگاه همه اطرافیان

 متفاوت خواهد بود مثالش همین شیفتگی ام نسبت به جنگل برای من افتادن یک برگ از درخت

 پراز مفهوم و زیباییه.. ولی ممکنه برای دیگری هیچ معنی خاصی نداشته باشه. چرا؟؟   چون

دیگری مثل من به این طبیعت نگاه نمی کنه مثل من شیفته ی این جنگل و درخت هاش نیست

 بله...شیفتگی ما سبب تغییر دیدگاه ما میشه، باعث میشه که چیزهایی رو ببینیم و حس کنیم که

 دیگران از درکش عاجزن  چون اونها مثل ما شیفته نیستن.. حداقل شیفته ی چیزی نیستن که ما

 هستیم.

 حرف آخر

خدایا شیفتگی هم نعمت زیبای توست پروردگارا... شیفتگی را چنان در وجودم قرار بده که هر

 روز از عمرم، بیشتر از پیش به یگانه معبودم نزدیک شوم می خواهم همه این شیفتگی ها راهی

باشد برای رسیدن به تو..می خواهم برای همیشه شیفته تو باشم..  خدایا...مرا به حال خود رها مکن...        

     راستی نظر شما در مورد شیفتگی چیه دوستان؟؟مؤدب


نوشته شده در دوشنبه 89/8/10ساعت 2:30 عصر توسط یلدا نظرات ( ) |


Design By : Pars Skin